سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)

اصل «شناخت بر اساس تجربه» و مؤلفه «همگامی جامعه با دستاوردهای جدید علمی» در اندیشه امنیتی اسلام از منظر قرآن کریم با تکیه بر تفاسیر منتخب؛(۴۲)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
تعداد بازدید:۶۱
اصل «شناخت بر اساس تجربه» و مؤلفه «همگامی جامعه با دستاوردهای جدید علمی» در اندیشه امنیتی اسلام از منظر قرآن کریم با تکیه بر تفاسیر منتخب؛(۴۲)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و جواد سلطانی فرد

با همکاری آقای حمید صادقی

مقدمه

امنیت یکی از نیازهای اولیه و اساسی انسان است. موضوع امنیت از دیدگاه اسلام، به ویژه در تعالیم قرآن کریم، بسیار مورد توجه قرار گرفته و ابعاد و انواع آن نیز در این کتاب آسمانی به طور مبسوط و مشروح بیان شده است.در بسیاری از آیات قرآن کریم، اهمیت و ضرورت امنیت به صورت کلی و عام بیان شده است. همچنین رابطه امنیت و ایمان (که اساس تعالیم قرآن کریم است) از نظر معنا و نیز آثار مترتب بر هر یک از آن، از نکاتی است که ارزش و اهمیت موضوع امنیت را بیشتر آشکار می کند. مکه، این حرم امن الهی، از دیدگاه قرآن کریم نماد و سمبل امنیت معرفی شده و مهم ترین ویژگی آن، که محل ویژه و جایگاه ممتاز عبادت شناخته می شود، امنیت است.

هدف اصلی این یادداشت، بررسی و تبیین جایگاه «شناخت بر اساس تجربه» و تأثیر آن در «همگامی جامعه اسلامی با دستاوردهای به روز علمی» با تکیه بر تفاسیر منتخب (المیزان، تسنیم، نمونه، أطیب البیان و کشف الأسرار) است که از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و درنهایت یافته های خود را به کمک روش تحلیل محتوا از نوع مضمون تحلیل نموده است.

در این یادداشت به بررسی اصل «شناخت بر اساس تجربه» پرداخته شده که متخذ از مبنای «تجربه» است. از این اصل، مولفه «همگامی جامعه اسلامی با دستاوردهای به روز علمی» استخراج شده است. بر اساس این مؤلفه به ترتیب شاخص های «به روز بودن جامعه ایمانی از نظر علمی» و «ضرورت تأمین امنیت در جبهه جنگ نرم» حاصل شده است. متولیان تأمین امنیت و همچنین آحاد مردم باید در این زمینه بسیار آماده بوده و برای رویایی با تهاجم دشمنان در حوزه جنگ نرم اقدام کنند.

مبنای «تجربه»

بشر، برای رسیدن به حقایق، در کنار عقل و دین، از تجربیات خود نیز بهره می برد. این تجربیات می تواند از طریق حواس ظاهری به دست آمده باشند، یا از طریق حواس باطنی. این مبنا، با در نظر گرفتن مسأله بعد فرهنگی اجتماعی اندیشه امنیتی اسلام و مبدأ معرفت شناختی به دست می آید.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (سوره نحل، آیه ۷۸).

و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‏دانستید، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاری کنی د.

بدون شک هرگز عالم خارج به درون وجود ما راه نمی‏یابد، بلکه تصویر و ترسیم و اشکالی از آن با وسائلی در روح ما نقش می‏بندد، و به این ترتیب همیشه شناخت ما نسبت به جهان خارج به وسیله ابزاری صورت می‏گیرد که او همه مهمتر سمع و بصر (چشم و گوش) است.

این ابزار آنچه را از خارج دریافته‏اند به ذهن و فکر ما منتقل می‏سازند و ما با نیروی عقل و اندیشه آن را در می‏یابیم و به تجزیه و تحلیل آن می‏پردازیم:

به همین دلیل در آیه فوق، پس از بیان عدم آگاهی مطلق انسان به هنگام گام نهادن در این جهان، می‏فرماید: " خداوند چشم و گوش و دل را در اختیارتان گذاشت" (تا حقایق هستی را دریابید).

و اگر می‏بینیم نخست از" گوش" نام می‏برد و سپس از" چشم"، با اینکه چشم ظاهراً دایره فعالیت وسیعتری دارد شاید به خاطر آنست که در نوزاد نخست فعالیت گوش شروع می‏شود و بعد از مدتی چشمها قدرت دید را پیدا می‏کنند، زیرا چشم در عالم رحم مادر که تاریکی مطلق بر آن حکومت می‏کند در آغاز تولد آمادگی برای پذیرش اشعه نور ندارد. و به همین دلیل بعد از تولد غالباً بسته است، تدریجاً به نور عادت می‏کند، و قدرت دید در آن زنده می‏شود، در حالی که گوش انسان به اعتقاد بعضی حتی در عالم جنین کم و بیش قدرت شنوایی دارد و آهنگ قلب مادر را می‏شنود و به آن عادت می‏کند! از این گذشته انسان با چشم، تنها امور حسی را می‏بیند در حالی که گوش وسیله‏ای است برای تعلیم و تربیت در همه زمینه‏ها، زیرا از طریق شنیدن کلمات به همه حقایق اعم از آنچه در دائره حس است و آنچه بیرون از دائره حس آشنا می‏گردد، در حالی که چشم این وسعت عمل را ندارد، درست است که انسان با خواندن کلمات از طریق چشم می‏تواند به این مسائل آشنا شود اما می‏دانیم خواندن و سواد در مورد همه انسانها جنبه عمومی ندارد، در حالی که شنیدن کلمات عمومی است.

این نکته نیز قابل توجه است که" فؤاد" گرچه به معنی قلب (عقل) آمده است، ولی این تفاوت را با قلب دارد، که در معنی فؤاد، جوشش و افروختگی و یا به تعبیر دیگر تجزیه و تحلیل و ابتکار افتاده است.

راغب در" مفردات" می‏گوید: " الفؤاد کالقلب لکن یقال له فؤاد اذا اعتبر فیه معنی التفؤد ای التوقد": " فؤا د مانند قلب است، و لکن این کلمه در جایی گفته می‏شود که افروختگی و پختگی در آن منظور باشد" (و مسلماً این موضوع پس از تجربه کافی به انسان دست می‏دهد، و به هر حال گرچه ابزار شناخت منحصر به این دو، یا این سه، نیست) ولی مسلماً مهمترین ابزار همین‏ها است.

اصل «شناخت بر اساس تجربه»

«شناخت بر اساس تجربه» اصل دیگری است که بر اساس مبنای «تجربه» برای انسان حاصل می شود. در ضمن اینکه عقل و دین برای تجربه اعتبار قائل شده اند، تا جایی که حتی نقل شده است: «التجربة فوق العلم»، اما با وجود این باید دانست که دریافت های تجربی انسان لزوماً همیشه مطابق با واقع نیستند؛ اما در جایی که مخالف با دریافت های عقلی و دینی نباشند، می توان به آنها توجه داشت. بنابراین شناخت بر اساس تجربه، با علومی همچون فیزیک، شیمی و… به دنبال کشف بخشی از حقایق عالم خواهد بود؛ لذا شاید بتوان چنین گفت که نمی توان از این تجربیات انتظار داشت که بتوانند اثبات کننده حقایقی همچون وجود خداوند، معاد و... باشند. پس به طور کلی می توان حوزه فعالیت علوم تجربی را مسائل تجربی و آزمایشگاهی دانست. به قول استاد مطهری، دین یک رسالتی دارد که این رسالت ازغیر دین ساخته نیست یعنی ازعقل وعلم و فکر بشر این رسالت ساخته نیست و اگردرحدود علم وعقل بشر می‌بود به همان عقل وعلم بشر واگذارمی شد ودیگر پیغمبران مبعوث نمی‌شدند اسلام برای عقل بشر فوق العاده ارزش قائل است برای تفکر فوق‌العاده ارزش قائل است.برای علم ومطالعه وآزمایش ومشاهده موجودات وبه تعبیرخود قرآن برای سیردرآیات آفاق و انفس فوق العاده ارزش قائل است ولی اینچنین نیست که عقل وفکرو استدلال و علم و مشاهده وآزمایش هراندازه ترقی کند بتواند آن نشانه‌هایی را که در دین ازانسان یا ازجهان داده است ارائه کند این دیگر فقط رسالت دین است و آن مقدارکه شما می‌بینید علم وعقل بشرحقایقی را که دین بیان کرده است تائید می‌کند (مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۶، ۵۲۳؛ نک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۵، ۳۸۴؛ نک: جوادی آملی، تسنیم، ۱۲، ۵۴).

به علاوه، علم همواره در حال تحول، ابطال و تکامل است، و نمی توان دستاوردهای علمی امروزه را به عنوان اصولی ثابت و قوانینی غیر قابل تغییر مدّ نظر داشت. متاسفانه امروزه، علم زدگی یکی از آفات جوامع علمی ما به حساب می آید.

مؤلفه «همگامی جامعه با دستاوردهای جدید علمی»

همانطور که پیش از این نیز گفته شد، یکی از اصول، «شناخت بر اساس تجربه» بود که مؤلفه «همگامی با دستاوردهای جدید علمی» مولفه اصل یادشده است. پیش از این اشاره شد که شناخت تجربی فرد و اجتماع مورد پذیرش اسلام است، البته به شرط آنکه در دین به طور مستقیم یا به طور کلی و از طریق عمومات و اطلاقات، مورد نهی قرار نگرفته باشد؛ لذا هر آنچه با تجربه و خرد جمعی بدست آمده باشد، محترم است. این مؤلفه شاخصه هایی دارد که عبارتند از:

شاخص «به روز بودن جامعه از نظر علمی»

امروزه جنگ‌ها نسبت به قبل بسیار گوناگون و متفاوت شده اند. موضوعات امنیتی در دنیای جدید به شکل متفاوتی مطرح شده است. نیروهای مسلح در کشورهای مختلف راهبردها، اصول جنگ و حتی اندیشه‌های خود را تغییر داده‌اند، فلسفه نظامی متحول شده است، لذا لازم است در عرصه کنونی نیروهای مسلح از ابزار علم و دانش به خوبی بهره‌مند باشند. اگر پژوهش نباشد روش درستی پیش بینی نمی‌شود، مدل صحیح طراحی نمی‌شود، علم صحیح بدست نمی‌آید. نیروهای مسلح فاقد علم، فاقد کارآیی است. بنابراین اینجاست که علم اهمیت پیدا می‌کند و تولید علم نیازمند پژوهش است.

اهمیت این مسأله تا بدان جاست که می توان در یک تقسیم بندی در کنار مسائلی همچون امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت فرهنگی و… مسأله «امنیت اطلاعات» را مطرح کرد.

امنیت اطلاعات یعنی حفاظت اطلاعات و سامانه‌های اطلاعاتی از فعالیت‌های غیرمجاز. این فعالیت‌ها عبارتند از دسترسی، استفاده، افشاء، خواندن، نسخه برداری یا ضبط، خراب کردن، تغییر، دستکاری.

واژه‌های امنیت اطلاعات، امنیت رایانه‌ای و اطلاعات مطمئناً گاهی به اشتباه به جای هم بکار برده می‌شود. اگر چه این‌ها موضوعات به هم مرتبط هستند و همگی دارای هدف مشترک حفظ محرمانگی اطلاعات، یکپارچه بودن اطلاعات و قابل دسترس بودن را دارند ولی تفاوت‌های ظریفی بین آن‌ها وجود دارد. این تفاوت‌ها در درجه اول در رویکرد به موضوع امنیت اطلاعات، روش‌های استفاده شده برای حل مسئله، و موضوعاتی که تمرکز کرده‌اند دارد.

امنیت اطلاعات به محرمانگی، یکپارچگی و در دسترس بودن داده‌ها مربوط است بدون در نظر گرفتن فرم اطلاعات اعم از الکترونیکی، چاپ، یا اشکال دیگر.

امنیت رایانه در حصول اطمینان از در دسترس بودن و عملکرد صحیح سامانه رایانه‌ای تمرکز دارد بدون نگرانی از اطلاعاتی که توسط این سامانه رایانه‌ای ذخیره یا پردازش می‌شود.

دولت‌ها، مراکز نظامی، شرکت‌ها، موسسات مالی، بیمارستان‌ها، و مشاغل خصوصی مقدار زیادی اطلاعات محرمانه در مورد کارکنان، مشتریان، محصولات، تحقیقات، و وضعیت مالی گردآوری می‌کنند. بسیاری از این اطلاعات اکنون بر روی رایانه‌های الکترونیکی جمع‌آوری، پردازش و ذخیره و در شبکه به رایانه‌های دیگر منتقل می‌شود. اگر اطلاعات محرمانه در مورد مشتریان یا امور مالی یا محصول جدید موسسه‌ای به دست رقیب بیفتد، این درز اطلاعات ممکن است به خسارات مالی به کسب و کار، پیگرد قانونی یا حتی ورشکستگی منجر شود. حفاظت از اطلاعات محرمانه یک نیاز تجاری، و در بسیاری از موارد نیز نیاز اخلاقی و قانونی است.

برای افراد، امنیت اطلاعات تأثیر معناداری بر حریم خصوصی دارد. البته در فرهنگ‌های مختلف این مفهوم حریم خصوصی تعبیرهای متفاوتی دارد.

بحث امنیت اطلاعات در سال‌های اخیر به میزان قابل توجهی رشد کرده‌است و تکامل یافته‌است. راه‌های بسیاری برای ورود به این حوزه کاری به عنوان یک حرفه وجود دارد. موضوعات تخصصی گوناگونی وجود دارد از جمله: تأمین امنیت شبکه (ها) و زیرساخت‌ها، تأمین امنیت برنامه‌های کاربردی و پایگاه داده‌ها، تست امنیت، حسابرسی و بررسی سامانه‌های اطلاعاتی، برنامه‌ریزی تداوم تجارت و بررسی جرائم الکترونیکی، و غیره.

البته در بحث مدیریت دانش، فرهنگ‌سازی بسیار مهم است. به نظر می‌رسد متولیان مدیریت دانش باید تلاش بیشتری کنند. در موضوع فرهنگ‌سازی، فرماندهان نیروهای مسلح باید در اولویت باشند. هم‌خوانی در اجرای برنامه‌ها و ساختار به وجود آید؛ به طوری که این ماموریت در همه نیروهای مسلح متولی یکسان داشته باشد. و اینکه در موضوع مدیریت دانش در ساختار نیروهای مسلح نیاز به برنامه‌ریزی در چند موضوع دارد از جمله تحول اساسی در سازمان نیروهای مسلح، نظام‌مند کردن سازمان، سازماندهی دقیق، رشد و خلاقیت علمی در سازمان، هدایت و سازماندهی سرمایه‌های فکری و توجه به نیروی انسانی به عنوان مهمترین عامل توسعه مدیریت دانش است (صحبت های ناوسالار پوررضایی، با خبرگزاری دفاع مقدس به تاریخ ۲۵/‏۰۹/‏۱۳۹۶‬ کد خبر ۲۷۰۵۳۷).

شاخص «ضرورت تأمین امنیت در جبهه جنگ نرم»

جنگ نرم، نوعی تلاش برای تصویر سازی ذهنی و مهندسی افکار عمومی است. بی توجهی به جنگ نرم به معنای بی توجهی به تلاش دشمن برای بی دین ساختن جامعه است.مفهوم جنگ نرم که در مقابل جنگ سخت مورد استفاده قرار می گیرد دارای تعریفی واحد که مورد پذیرش همگان باشد نیست و تا حدی تلقی و برداشت افراد، جریان ها و دولت های گوناگون از آن متفاوت است. هم اکنون کشورهای استکباری به این نتیجه رسیده اند که همانگونه که استعمار به شیوه های قدیم، دیگر جواب گوی نیازها و اقتضائات امروزه نیست و باید در قالب استعمار نو وارد کشورها شد، از طریق جنگ سخت نیز چندان نمی توان موفقیت های مورد نظررا کسب کرد. بنابراین سعی می کنند با تمرکز بر مسائل فکری،، ایدئولوژی و فرهنگی و در واقع با گشودن جبهه جنگ نرم، به اهداف خود برسند. بنابراین جنگ نرم، امروزه موثرترین، کارآمد ترین و کم هزینه ترین و در عین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی و پایدار یک کشور است. به نظر برخی جمهوری اسلامی ایران به دلیل برخورداری از فرهنگ و تمدن کهن ایرانی- اسلامی، اصالت نژادی، وسعت سرزمینی، کمیّت و کیفیت جمعیت، اقتدار سیاسی و نفوذ منطقه ای و بین المللی، التزام به نظریه ولایت فقیه الگویی مترقی و متعالی برای کشورهای اسلامی و عاملی مهم در بیداری و خیزش ملت های اسلامی منطقه است. بنابراین غرب و در رأس آنها امریکا کانون حملات نرم و براندازانه خود را متوجه آن کرده اند و در کنار تحمیل هشت سال جنگ، کودتاهای گوناگون، حمایت از گروه های ضد انقلابی و اغتشاش در کشور، از انواع روش ها و ابزار جنگ نرم در حوزه های گوناگون از جمله سینما، تئاتر، رمان و ادبیات داستانی، شعر، رسانه های دیجیتالی و عرفان های دروغین بهره برده اند.

پیچیده‌ترین و مهم‌ترین مؤلفه امنیت ملی در هر کشور، امنیت فرهنگی است. برای یک کشور که هویت فرهنگی آن، مؤلفه اصلی تلقی می‌شود، این امر اهمیت بیشتری خواهد داشت و هر چه این حکومت، مبانی فکری و اعتقادی و الگوهای رفتاری دیگران را به چالش بیشتری کشانده باشد، از تهدیدات بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابراین، تهدیدات فرهنگی که از آن به تهاجم فرهنگی و یا تهدید نرم یاد می‌شود، به دنبال ایجاد انواع بحران‌های فرهنگی‌‌سیاسی در جامعه برای دستیابی به اهداف و اغراض سیاسی است. هدف اصلی از این نوع تهدید، حذف باورمندی جامعه، سلب اراده و روحیه مقاومت و در مجموع استحاله فرهنگی‌‌سیاسی است. در این نوع تهدید تلاش می‌شود ملتی دارای آرمان به ملت بی‌آرمان تبدیل شود و آن هم به دست خود، الگوهای رفتاری خود را در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به چالش اندازد. هدف از هر نوع تهدید تأثیرگذاری بر اندیشه، عواطف و اراده و سرانجام به تسلیم کشاندن حریف است. بنابراین نقطه مشترک همه تهدیدات، تحمیل اراده به نیروی مقابل است. تفاوت‌های تهدیدات، در به کارگیری روش‌ها، ابزارها و… است. تهدید می‌تواند با تأکید بر توان فیزیکی (لشکرکشی، اشغال خاکریز و سرزمین، نابودی و کشتن انسان‌ها و ویران نمودن مراکز اقتصادی) اجرا شود و یا می‌تواند با تکیه بر روش‌های سیاسی، روانی و شیوه‌های غیرخشونت‌آمیز و با به کارگیری قدرت نرم برای تأثیرگذاری بر اراده حریف و نیروی مقابل انجام گیرد. بی‌تردید اگر فکر، اراده و قدرت روحی حریف تسخیر شود، کاربرد قدرت سخت و لشکرکشی ضرورتی نخواهد داشت. از همین رو، قدرت‌های استکباری با کاربرد عملیات روانی، مقاومت ملت‌ها و نظام‌های سیاسی را پیش از عملیات نظامی فرو می‌ریزند یا برای سرعت بخشیدن در اهداف عملیات نظامی، اقتصادی و سیاسی از سلاح عملیات روانی به منظور سلب اراده و انگیزه نبرد در نخبگان یک کشور، مردم و نیروهای مسلح بهره می‌گیرند و عملاً خاکریزهای دفاعی کشور بدون خونریزی سقوط می‌کند.

بنابراین تهدید نرم، امروزه مؤثرترین، کارامدترین و کم‌هزینه‌ترین و در عین حال خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین نوع تهدید علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می‌توان با کمترین هزینه با حذف لشکرکشی و از بین بردن مقاومت‌های فیزیکی به هدف رسید؛ زیرا با عواطف، احساسات، فکر و اندیشه و باور و ارزش‌ها و آرمان‌های یک ملت و نظام سیاسی ارتباط دارد. ابعاد این جنگ و تهدید، گسترده‌تر و مخرب‌تر است زیرا دین، فکر و آرمان ملت‌ها را آماج تهاجم خود قرار می‌دهد. تهدید نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می‌کند، عزم و اراده ملت را از بین می‌برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست‌های نظام را تضعیف می‌کند. فروپاشی روانی یک ملت می‌تواند مقدمه‌ای برای فروپاشی سیاسی‌‌امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می‌داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب چهره دوم قدرت است. بر این پایه یک کشور می‌تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش‌های آن را می‌پذیرند، از آن تبعیت می‌کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می‌گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می‌شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می‌شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین قدرت نرم، توانایی کسب آنچه که می‌خواهید از طریق جذب کردن، نه از طریق اجبار و یا پاداش می‌باشد (نک: کریمی، ۱۳۹۲، ۳۰؛ درویشی، تأملی نظری بر امنیت ملی، ۸ و۷).

نمونه‌های فراوانی از کاربرد تهدید نرم، در صفحات تاریخ وجود دارد. در حال حاضر، همه کشورها به نوعی دیگر در معرض این نوع تهدید هستند. قدرت‌های استکباری، تشکیلات، امکانات و نیروی انسانی و ابزارهای پیشرفته و پیچیده و مراکز علمی و پژوهشی خود را به صورت گسترده در اختیار این جنگ قرار داده‌اند. با ظهور فناوری جدید و علوم ارتباطات، ظهور وسایل ارتباط‌جمعی و رسانه‌های متنوع نوین، ابعاد تهدید نرم، گسترده‌تر و پیچیده‌تر شده است. بخش قابل توجهی از نظریه‌های جدید امنیتی و راهبردهای قدرت‌های سلطه‌گر، به ویژه راهبرد امنیت ملی امریکا که در سال ۲۰۰۶ میلادی منتشر شده است و همچنین راهبرد امنیت منطقه‌ای امریکا (طرح خاورمیانه بزرگ) بر کاربرد قدرت نرم جهت امنیت‌سازی تأکید دارد. و بسیاری از صاحب‌نظران و نظریه‌پردازان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، تهدیدات قرن ۲۱ را تهدیدات نرم و یا جهانی‌سازی فرهنگ می‌دانند. در دوران جنگ سرد و حتی پس از آن با تفاوت اندکی، کماکان سیاست نرم‌افزاری در پرتو سیاست واقع‌گرایی قرار داشت. حوادث ۱۱ سپتامبر نقطه عطفی در این زمینه محسوب می‌شود. در هیچ برهه‌ای از زمان، دولت‌مردان امریکا تا این میزان بر مضامین ارزشی و اخلاقی به عنوان منابع نرم قدرت تأکید نداشته‌اند. حتی نخستین تجلی‌های سیاست‌های امنیتی امریکا بعد از این تاریخ که از ماهیت سخت‌افزاری و راهبردی برخوردار بودند، آموزه‌های ارزشی محور را دستمایه عملی قرار دادند. با وجود این با توجه به تجربه تاریخی، ملاحظات نرم‌افزارگرایانه در سیاست خارومیانه‌ای امریکا تحت تأثیر مؤلفه‌های راهبردی‌‌امنیتی نظام بین‌المللی و منطقه‌ای به حاشیه رانده شده است. برای تبیین اهمیت و ابعاد تهدید نرم پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، می‌توان گزارش کمیته خطر جاری، راهبرد امنیت ملی امریکا و طرح خاورمیانه بزرگ را مورد توجه قرار داد.

فرهنگ بیانگر شخصیت و هویت ملی کشور و دستاورد معرفتی و فنی انسان و همه جوامع است. فرهنگ کشور دارای سه سطح کلی است. مفروضات اساسی و زیرساخت‌های فکری هر کشور (باورها) سطح اول فرهنگ تلقی می‌شود. همچنین فرهنگ ملی کشور، دارای مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها و ارزش‌ها است که سطح دوم آن را تشکیل می‌دهد و در نهایت الگوهای رفتاری و اقدام یک کشور، لایه سوم فرهنگ ملی تلقی می‌گردد. با این توصیف می‌توان گفت ابعاد تهدید نرم در حوزه فرهنگ عبارت است:

الف) تهدید باورهای (مفروضات اساسی) کشور در سه سطح نخبگان، مردم، نیروهای مسلح؛

ب) تهدید ارزش‌های اساسی کشور در سه سطح نخبگان، مردم، نیروهای مسلح؛

ج) تهدید الگوهای رفتاری کشور در سه سطح نخبگان، مردم، نیروهای مسلح.

فرهنگ استراتژیک کشور بر نوع تلقی و الگوهای رفتاری نخبگان و رهبران یک کشور و توان دیپلماسی آن تأثیر می‌گذارد. در صورت وقوع تهدید نرم، در این سطح کشور حریف می‌تواند با مدیریت ادراک، اندیشه و عزم رهبران و نخبگان خودی را (باورها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری آنان) تحت تأثیر قرار دهد. همچنین فرهنگ ملی، شامل باورها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری نهادینه شده در جامعه است که تهدید نرم در این حوزه می‌تواند بر آنها تأثیر گذارد. همچنین فرهنگ دفاعی کشور که منبع قدرت نرم در نیروهای مسلح است در صورت وقوع تهدید نرم در این سطح، موجب از بین رفتن عزم و اراده نبرد و قدرت بازدارندگی روانی می‌شود.

بنابراین، شاید بتوان مسأله تأمین امنیت را در جبهه جنگ نرم مصداقی از مصادیق این آیه شریفه دانست:

«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ.» (سوره انفال، آیه ۶۰؛ نک: میبدی، کشف الأسرار، ۳، ۷۲).

و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با این تدارکات، دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان دیگری را جز ایشان که شما نمی‌شناسیدشان و خدا آنان را می ‏شناسد بترسانید و هر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده می ‏شود و بر شما ستم نخواهد رفت.

در تفسیر ارزشمند نمونه ذیل آیه یادشده آمده است:

«در جمله کوتاه فوق یک اصل اساسی در زمینه جهاد اسلامی و حفظ موجودیت مسلمانان، و مجد و عظمت و افتخارات آنان بیان شده است، و تعبیر آیه به قدری وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی کاملاً تطبیق می‏کند.

کلمه" قوة" چه کلمه کوچک و پر معنایی است، نه تنها وسائل جنگی و سلاح‏های مدرن هر عصری را در بر می‏گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت‏هایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد شامل می‏شود، اعم از نیروهای مادی و معنوی.

آنها که گمان می‏کنند راه پیروزی بر دشمن و حفظ موجودیت خویش تنها بستگی به کمیت سلاح‏های جنگی دارد، سخت در اشتباهند، زیرا ما در همین میدان‏های جنگ عصر خود ملت‏هایی را دیدیم که با نفرات و اسلحه کمتر در برابر ملتهای نیرومندتر و با سلاحی پیشرفته‏تر پیروز شدند، مانند ملت مسلمان الجزائر در برابر دولت نیرومند فرانسه!

بنا بر این علاوه بر اینکه باید از پیشرفته‏ترین سلاح‏های هر زمان- به عنوان یک وظیفه قطعی اسلامی- بهره‏گیری کرد، باید به تقویت روحیه و ایمان سربازان که قوة و نیروی مهمتری است پرداخت.

از قدرت‏های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، که آنها نیز در مفهوم" قوة" مندرج هستند و نقش بسیار مؤثری در پیروزی بر دشمن دارد نیز نباید غفلت کرد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۷، ۲۲۱؛ نک: طباطبایی، المیزان، ۹، ۲۷۴).

جمعبندی و نتیجه گیری

موضوع امنیت از دیدگاه اسلام، به ویژه در تعالیم قرآن کریم، بسیار مورد توجه قرار گرفته و ابعاد و انواع آن نیز در این کتاب آسمانی به طور مبسوط و مشروح بیان شده است.

در یادداشت حاضر، بعد فرهنگی-اجتماعی اندیشه امنیتی اسلام با تکیه بر تفاسیر منتخب با مبنای «شناخت» مورد بررسی قرار گرفته است. تلاش بر آن بوده است که از این مبانی، اصول، مؤلفه و شاخص های مرتبط با موضوع استخراج گردد.

در یادداشت حاضر به بررسی مبنای «تجربه» پرداخته شده و از این میان به اصل «شناخت بر اساس تجربه» اشاره شده است. از این اصل مولفه «همگامی با دستاوردهای جدید علمی» استخراج شده است. بر اساس این مؤلفه، به ترتیب دو شاخص «به روز بودن جامعه ایمانی از نظر علمی» و «ضرورت تأمین امنیت در جبهه جنگ نرم» حاصل شده است. امید است که با مدنظر قرار دادن این اصل و به تبع مؤلفه و شاخص های آن، بتوان بعد فرهنگی-اجتماعی کشور را از آسیب های بالقوه و بالفعل دشمنان ایمن ساخت.

بسیاری از آموزه‏ها و تعالیم اسلامی به صورت مستقیم غیرمستقیم با مسأله مهم «امنیت‏» در ارتباط است. روشن شد که اصل «شناخت بر اساس تجربه» که خود از مبنای «تجربه» نشأت گرفته است، مؤلفه ای دارد با عنوان «همگامی جامعه با دستاوردهای جدید علمی». از آنجا که از نظر قرآن کریم و اسلام ناب علم و تجربه امری ارزشند تلقی می شود، جامعه اسلامی باید در این زمینه پیشگاه باشد. چنین مؤلفه ای می تواند در ضمن دو شاخص تجلی پیدا کند که به ترتیب عبارتند از: «به روز بودن جامعه از نظر علمی» و «ضرورت تأمین امنیت در جبهه جنگ نرم».

آحاد جامعه اسلام و همچنین متولیان تامین امنیت در جامعه به ویژه در بعد فرهنگی-اجتماعی باید به این موارد توجه ویژه ای داشته باشند تا بتوان در جنگ هایی که امروزه با رویکرد نوینی در حال انجام است، پیروزمندانه ظاهر شد. امیدواری، اتحاد و نصرت آفرینی می تواند نقش مؤثری در تأمین امنیت داشته باشد.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. جوادی آملی، عبداله (۱۳۹۰) تسنیم، قم، اسراء.
  3. درویشی، فرهاد، (۱۳۷۶) تاملی نظری بر امنیت ملی: تمهیدات و رهیافتها، تهران: فرماندهی و ستاد سپاه.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، (۱۳۷۴) المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
  5. قرشی بنایی، علی‌اکبر، (۱۴۱۲) قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة.
  6. کریمی، علی، بابایی، اکبر، (۱۳۹۲) امنیت ملی از منظر امام خمینی (ره)، تهران، ناشر پژوهشکده مطالعات راهبردی.
  7. مطهری، مرتضی، (۱۳۸۱) مجموعه آثار تهران: صدرا.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴) تفسیر نمونه تهران، دارالکتب الإسلامیة.
  9. میبدی، ابوالفضل، (۱۳۷۱) کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران: امیرکبیر.
  10. و...

‌‌‌‌‌‌

کلید واژه ها: اصل شناخت تجربه دستاوردهای علمی اندیشه امنیتی قرآن مجید جنگ نرم شناخت


نظر شما :