سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)

اصل «استقلال فرهنگی-اجتماعی» و مؤلفه «استقلال طلبی و اجتناب از وابستگی» در اندیشه امنیتی اسلام از منظر قرآن کریم با تکیه بر تفاسیر منتخب ؛(۳۷)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
تعداد بازدید:۳۳۸
اصل «استقلال فرهنگی-اجتماعی» و مؤلفه «استقلال طلبی و اجتناب از وابستگی» در اندیشه امنیتی اسلام از منظر قرآن کریم با تکیه بر تفاسیر منتخب ؛(۳۷)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و جواد سلطانی فرد

با همکاری آقای حمید صادقی

مقدمه

تأمین امنیت، از نظر اسلام و بر اساس قرآن کریم همواره به عنوان یکی از مهم ترین اصولی است که برای تعالی و رشد یک جامعه پذیرفته شده، بلکه وجود آن ضروری است. امنیت از منظر قرآن کریم، تنها یک امنیت منفعلانه نیست، بلکه شامل امنیت فعال نیز می شود. از دیگر سوی، فرهنگ که روح حاکم بر جامعه و اجتماع است زمانی می تواند کارکرد صحیح خود را در جامعه داشته باشد که بر اساس مبانی و اصول امنیت پایه ریزی شده باشد. بسیاری از آموزه‬ ‏ها و تعالیم اسلامی به صورت مستقیم غیرمستقیم با مسأله مهم «امنیت‏» در ارتباط است. روشن شد که یکی از آثار مثبت ایمان مذهبی، برخورداری شخص مؤمن یا جامعه مؤمنان (در بعد اجتماعی) از امنیت است. همانگونه که یکی از فلسفه ‏های پاره‏ای از احکام و مقررات اسلامی برقراری امنیت همه جانبه در جامعه دینی است. حکومت دینی نیز موظف است که در برنامه ‏ریزی‏‬ های خویش یکی از محورهای عمده را تامین امنیت قرار دهد و در راستای تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نورزد.

هدف اصلی این یادداشت، بررسی و تبیین تأثیر استقلال فرهنگی-اجتماعی در «استقلال طلبی جامعه اسلامی» و «عزت طلبی جامعه اسلامی» با تکیه بر تفاسیر منتخب (المیزان، تسنیم، نمونه، أطیب البیان و کشف الأسرار) است.

در این یادداشت به بررسی اصل «استقلال فرهنگی-اجتماعی» پرداخته شده که متخذ از مبنای «زندگی اجتماعی انسان» است. از این اصل مولفه های «استقلال طلبی و اجتناب از وابستگی» و «عزت طلبی و ذلت گریزی» استخراج شده است. بر اساس این مؤلفه ها به ترتیب شاخص های «پرهیز از استبداد و اجبار» و «ظلم ستیزی» حاصل شده است. امید است که با مدنظر قرار دادن این اصل و به تبع مؤلفه و شاخص های آن، بتوان بعد فرهنگی-اجتماعی کشور را از آسیب های بالقوه و بالفعل دشمنان ایمن ساخت.

مبنای «زندگی اجتماعی انسان»

بحث از زندگی جمعی و گروهی انسان مربوط به مبدأ جامعه شناختی می شود. شاید بتوان گفت از جهتی مهم ترین مبنای فرهنگی اجتماعی اندیشه امنیتی اسلام، همین مبنا باشد؛ چراکه بر اساس این مبنا، اصولی همچون عدالت قابل استخراج است که هدایتگران و تأمین کنندگان امنیت در جامعه به دنبال استقرار آن هست. هر گونه اقدامی که امنیت انسان و جامعه را به خطر بیندازد، به نوعی ظلم به آن فرد و جامعه تلقی شده و نقطه مقابل عدالت خواهد بود. مسأله مدنی بالطبع بودن انسان، از دیرباز میان فلاسفه یونان و حکمای اسلامی مورد بحث بوده است؛ حکماً از زمان‌های بسیار قدیم گفته‌اند انسان مدنیّ بالطبع است؛ یعنی انسان طبیعتاً اجتماعی است (نک: مطهری، مجموعه آثار. ۲۵، ۲۴۹؛ نک: میبدی، کشف الأسرار، ۱، ۱۲۴). آثاری که از فلاسفه یونان به جا مانده، نشان می‌دهد که افلاطون و ارسطو از نخستین کسانی بودند که این مسأله را مطرح کرده‌اند. و این سخن معروف که «انسان مدنی بالطبع، یا حیوانی است سیاسی»، از ارسطو است (نک: منوچهر وکیلیان، امام و جنگ و شهادت، ۹۱). بعد از ارسطو نیز این مسئله میان فلاسفه غرب به ویژه میان فلاسفه سیاسی مطرح بوده است؛ مثلاً توماس اکونیاس قدیس در این‌که انسان بنابر طبیعت خود، موجودی اجتماعی و سیاسی است، با ارسطو هم‌عقیده بود، ولی هابز این اصل را به شدت انکار کرده و توافق افراد بشر بر حکومت را که صرفاً از راه قرارداد به وجود آمده، نه طبیعی، بلکه کاملاً مصنوعی می‌داند. از فلاسفه اسلامی، معلم ثانی ابونصر فارابی شاید نخستین کسی است که این اصل را در بحث حکومت و سیاست به صورت مستقل مطرح کرد. پس از او شیخ الرئیس - هرچند به صورت غیر مستقیم و برای اثبات شریعت - به این اصل پرداخت. ابن رشد، ابن خلدون، فخر رازی و بعضی دیگر از متکلمان اسلامی نیز این اصل را مورد گفت‌وگو قرار داده‌اند (همان).

اصل «استقلال فرهنگی-اجتماعی»

این اصل، بر اساس مبنای «زندگی اجتماعی انسان» شکل گرفته است. استقلال، عزت، خودشکوفایی و ثبات جامعه در فرایند های اجتماعی و فرهنگی (با شعار: نه شرقی نه غربی) ذیل این اصل مورد بررسی قرار می گیرد. خداوند در این خصوص می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا.» (سوره نساء، آیه۱۴۴؛ نک: طباطبایی، المیزان، ۲۱، ۵۳؛ نک: طیب، أطیب البیان، ۹، ۸۲).

ای مؤمنان مبادا ولایت و سرپرستی کافران را بپذیرید و مؤمنان را رها سازید، آیا می خواهید خدا را (بر عذاب در مورد چنین اقدامی) نسبت به خود دارای حجتی آشکار گردانید.

آیه دیگری استقلال همه جانبه جامعه ایمانی و حاکمیت مؤمنان بر سرنوشت خود، که مورد تاکید خداوند است را بیان می‌کند:

«و لن یجعل الله للکفرین علی المؤمنین سبیلا» (سوره نساء، آیه ۱۴۱).

خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.

از آنجا که کلمه" سبیل" به اصطلاح از قبیل" نکره در سیاق نفی" است و معنی عموم را می‌رساند از آیه استفاده می‌شود که کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد.

و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدان‌های مختلف با چشم خود می‌بینیم به خاطر آن است که بسیاری از مسلمانان مومنان واقعی نیستند و راه و رسم ایمان و وظائف و مسئولیت‌ها و رسالت‌های خویش را به کلی فراموش کرده‌اند، نه خبری از اتحاد و اخوت اسلامی در میان آنان است و نه جهاد به معنی واقعی کلمه انجام می‌دهند، و نه علم و آگاهی لازم را که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعاً چنینند! جمعی از فقهاء در مسائل مختلف به این آیه برای عدم تسلط کفار بر مومنان از نظر حقوقی و حکمی استدلال کرده‌اند و با توجه به عمومیتی که در آیه دیده می‌شود این توسعه زیاد بعید بنظر نمی‌رسد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴، ۱۷۵).

به عنوان نمونه، به استقلال همه جانبه بنی اسرائیل اشاره می کنیم، استقلالی که خداوند متذکر می‌شود:

«و اذ قال موسی لقومه یقوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیآء وجعلکم ملوکا وءاتکم ما لم یؤت احدا من العلمین.» (سوره مائده، آیه ۲۰).

(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد (و زنجیر بندگی و اسارت فرعونی را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد و به شما چیزهایی بخشید که به هیچیک از جهانیان نداده بود!

بنی اسرائیل سالیان دراز در زنجیر اسارت و بردگی فرعون و فرعونیان بودند و هیچگونه" اختیاری" از خود نداشتند، و با آنها همچون حیوانات اسیر معامله میشد، خداوند به برکت قیام موسی بن عمران زنجیرهای بردگی و استعمار را از دست و پای آنها گشود و آنها را صاحب اختیار هستی و زندگی خود ساخت (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴، ۳۳۶).

استقلال رأی برای همه انسانها فضیلت است و تنها یک مسأله اسلامی صرف نیست تا از احکام اسلامی به حساب آید و لازم باشد آن را روی ادله دینی به اثبات برسانیم بلکه یک حق اساسی و اولیه بشر است که دیگران بر سرنوشت او حاکم نباشند و هر ملتی بتواند بدون دخالت بیگانگان، بر مقدرات کشور خود حکومت کند. یکی از توصیه‌های مهم قرآن کریم به رهبران الهی در زمینه استقلال رأی، میزان قرار ندادن مطلق رأی اکثریت مردم است. قرآن خطاب به پیامبر اسلام می‌فرماید:

«وَإِن تُطِع أَکثَرَ مَن فِی الأَرضِ یضِلّوکَ عَن سَبیلِ اللَّهِ إِن یتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا یخرُصونَ.» (سوره أنعام، آیه ۱۱۶).

اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.

به عبارت دیگر بسیاری از مردم استقلال رأی ندارند تا از آنچه حق و عدل می‌دانند پیروی کنند بلکه تحت نفوذ رأی و خواست و سلیقه دیگران هستند.

از نظر قرآن رهبران الهی موظفند آنچه را حق تشخیص می‌دهند عمل کنند هر چند برخلاف میل اکثریت مردم باشد.

استقلال، یکی از شعارهای اصیل و آرمان های عمومی اسلام عزیز از صدر اسلام تا کنون بوده است. و استقلال فرهنگی اصلی است که از نسبت میان آموزه های اسلام در توصیه به استقلال و ضرورت اتکاء به نفس در مناسبات فرهنگی بر می خیزد. به عقیده اسلام، استقلال فرهنگی-اجتماعی، نوعی خودباوری و اعتماد به نفس ممدوح است که از ایمان به خدا برخیزد و «اعتماد به نفس» که با توکل و اعتماد به خدا پشتیبانی شود.

از این رو نمونه مهم و تاثیر گذار فرهنگ استقلال، فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت است و استقلال درختی است که در سرزمین «توحید» می روید و با آب قرآن و حدیث رشد می کند و با تبری ابراهیمی توکل و ایثار عاشورایی سید الشهدا (ع) پاسداری می شود. شجاعت برخورد با استکبار جهانی تنها در سایه سار توکل و اعتماد به خدا پدید می آید. شعار «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» زیربنای فکری استقلال ملتهاست و همین شعار می تواند اعتماد به نفس را در انسان های محروم پدید آورد.

مؤلفه «استقلال طلبی و اجتناب از وابستگی»

مؤلفه «استقلال طلبی و اجتناب از وابستگی» مولفه ای است که از اصل «استقلال فرهنگی-اجتماعی» متخذ است. اگر جامعه ایمانی به طور جمعی و حتی به طور فردی اصل یادشده را مد نظر قرار دهند، تمامی تلاش خود را در جهت کسی استقلال و مبارزه با وابستگی مصروف خواهند داشت. این مؤلفه شاخصه هایی دارد که عبارتند از:

شاخص «پرهیز از استبداد و اجبار»

پرهیز از استبداد و اجبار و دیکتاتوری از سوی حاکمان و کارگزاران و رهبران دینی در جهت تامین امنیت فرهنگی و دینی و اجتماعی امت مسلمان، امری الزامی است. اگر کسی عقیده ای را با اجبار بپذیرد، صبیعتا روزی که برایش فرصت فراهم شود، آنرا ترک خواهد کرد، چنان که پذیرش از صرف تظاهر فراتر نخواهد رفت و در نتیجه روز به روز در جامعه، نفاق که عنصری ضد امنیتی است، گسترش خواهد یافت.

آیات زیر بر همین معنی تاکید دارند:

آیه اول:

«وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکُونُوا مُؤْمِنِینَ» (سوره یونس، آیه ۹۹)

و اگر پروردگار تو می‌خواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به (اجبار) ایمان می‌آوردند؛ آیا تو می‌خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجباری چه سودی دارد؟!)

آیه دوم:

«لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (سوره بقره، آیه ۲۵۶)

در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

آیه سوم: خداوند در مذمت فرعون می گوید:

«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ» (سوره زخرف، آیه ۵۴)

فرعون قوم خود را خوار و خفیف کرد، پس آنها اطاعتش می کردند.

رفتاری که در اسلام هیچ جایگاهی ندارد.

شاخص «ظلم ستیزی»

شاید بتوانیم بگوییم کلید اصلی تامین امنیت در مکتب اسلامی مبارزه همه جانبه با ظلم است:

«الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» (سوره أنعام، آیه ۸۲)

(آری،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایت‌یافتگانند!

آلوده شدن به ظلم، امنیت را از بین می برد. بنابراین برای برقراری امنیت باید با انواع و اقسام ظلم مبارزه کرد. خداوند متعال، فریاد توأم با اهانت را فقط در مورد کسانی اجازه داده است که به آنها ظلمی شده باشد.

«لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا» (سوره نساء، آیه ۱۴۸)

خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.

به گفته امیر بیان حضرت علی (علیه السلام):

«فَالجنُودُ بِأذْنِ الله حُصٌونٌ الرَّعیة، وَ زَینُ الؤُلاة، وَعزُّ الدّینِ، و سُبُلُ الاَمنِ وَ لَیسَ تَقُومُ الرَّعیة الّا بِهِم» (نهج البلاغه، نامه ۵۳)

سپاهیان به فرمان خدا پناهگاه استوار و رعیت زینت و وقار زمامداران و شکوه دین و راه های تحقق امنیت کشورند، امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد.

نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازوی قدرتمند ولایت، پاسدار حفظ دستاوردهای نظام و کارگزار اصلی استقرار امنیت داخلی و مرزهای کشورند. تقویت بنیه معرفت دینی و سیاسی به همراه فراگیری فنون پیشرفته و لازم نظامی در کنار دستیابی به فن آوری تولید تجهیزات مدرن نظامی، از مجموعه نیروهای مسلح بنیان مرصوصی پدید می آید که مقتدرانه حافظ استقلال، تمامیت ارضی، امنیت داخلی کشور می شود. پس از دفاع مقدس مهم ترین عامل بازدارندگی تهاجم نظامی دشمنان به کشور جمهوری اسلامی ایران، صلابت، و استواری و توانمندی نیروهای مسلح است. به همین دلیل امام به مسئولان نظام سفارش داشتند که:

در هیچ شرایطی از تقویت نیروهای مسلح و بالابردن آموزش های عقیدتی و نظامی و توسعه تخصص های لازم و خصوصاً حرکت به طرف خودکفایی نظامی غفلت نکنند… غفلت از تقویت بنیه دفاعی کشور، طمع تهاجم و تجاوز بیگانگان و نهایتاً تحمیل جنگ و توطئه ها را به دنبال می آورد.

بدون شک، نظریات امام خمینی قدس‏سره درباره «شهادت» و انگیزه‏های آن، در جهان معاصر و برای مسلمانان نسل‏های آینده، فصل جدیدی در ترویج فرهنگ شهادت، در ایران و جهان گشوده است. ایشان از ابتدای نهضت، با تبیین فلسفه جهاد و شهادت، به همه انقلابیان و اقشار جامعه این نکته را گوشزد کردند که شهادت مربوط به زمان خاصی از تاریخ، و آرزوی شهادت فقط مربوط به مبارزان صدر اسلام نیست.

حضرت امام با تفسیر صحیح از مفهوم کلمه «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» و دعای مشهور «یا لیتنا کنا معکم» (اقتباس از فراز آخر زیارت امام حسین (ع)).

معتقد بودند: آرزوی شهادت و دفاع از دین، فقط مختص زمان پیامبر و حضرت علی و امام حسین علیهم‏السلام نیست. همه باید عاشورایی باشند و به سالار شهیدان تأسی نمایند. ایشان با تبیین فلسفه جهاد و شهادت می‏فرمودند:

با ما معامله بردگان قرون وسطا می‏کنند. به خدای متعال، من این زندگی را نمی‏خواهم. «أنّی لا اری الموت الاّ سعادة و الحیاة مع الظالمین إلاّ برما» کاش مأمورین بیایند و مرا بگیرند تا تکلیف نداشته باشم

امام راحل در شروع نهضت، تقیه را حرام می‏دانستند و می‏فرمودند:

حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در مخاطره است. با این احتمال، تقیه حرام است، و اظهار حقایق واجب «ولو بلغ ما بلغ»

ایشان لحظه‏ای هم در مقابل زورگویی‏های جبّاران سر فرود نیاوردند و می‏فرمودند:

من اکنون قلب خود برای سرنیزه‏های مأمورین شما حاضر کردم، ولی برای قبول زورگویی‏ها و خضوع در مقابل جبّاری‏های شما حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا، احکام خدا را در موقع مناسبی بیان خواهم کرد، و تا قلم در دست دارم کارهای مخالف بر مصالح مملکت را برملا می‏کنم.

ایشان با طرح شعار معروف «خون بر شمشیر پیروز است» فصل جدیدی در ادبیات سیاسی و انقلابی معاصر گشودند و معتقد بودند هر کس که این شعار را واقعاً بپذیرد روحیه‏ای پیدا می‏کند که از هیچ چیزی نمی‏هراسد و به استقبال شهادت می‏رود.

از سوی دیگر، عمل به تکلیف و فرع بودن نتیجه در منظر ایشان، ناشی از اعتقاد به «احدی الحسنیین» بود. معتقد بودند: پیروزی در انقلاب و دفاع مقدّس و یا شهادت هر دو پیروزی است، و این راز عدم هراس از مرگ و رمز شهادت‏طلبی ایشان و یارانشان بود.

مقام معظم رهبری نیز آمادگی های لازم و هوشیاری نیروهای مسلح در رصد کردن تحرکات دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای را یادآور می شود و خواهان افزایش توان دفاعی آنان برای تأمین امنیت در بازدارندگی از تهاجم دشمنان است:

نیروهای مسلح، باید کاری کنند که هیچ دشمنی نتواند در استقلال و استحکام یکپارچگی و تمامیت ارضی ما طمع کند (نک: اسماعیل لاریجانی، سیری در اندیشه دفاعی امام (ره)، ۱، ۲۱۴).

ما آمادگی های خود را برای مقابله با استکبار، همیشه حفظ می کنیم، همین حالا هم آماده هستیم، ما قصد تجاوز به هیچکس را نداشتیم، باز هم نداریم؛ اما آماده ایم که برای مقابله با تجاوز هرکس که باشد، اقدام کنیم (همان، ۲، ۹۵).

مزیت و امتیاز منحصر به فرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پشتوانه میلیونی ملت ایثارگر ایران در قالب بسیج است که نقش مهمی در استحکام و اقتدار نیرهای نظامی و انتظامی دارد و دلاوری های آنان در کارنامه درخشان پیروزی های نبرد هشت سال دفاع مقدس ثبت است.

امام پس از روزگاران سراسر حماسه جاوید دفاع مقدس هم خواهان گسترش و تقویت تفکر بسیجی در دوران سازندگی و توسعه سیاسی و اقتصادی است تا اقتدار و امنیت نظام در تمام مراحل پیشرفت و توسعه برای همیشه محفوظ بماند.

اگر بر کشوری ندای دلنشین تفکر بسیجی طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد گردید والا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم. بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد.

باید برای شکستن امواج طوفان ها و فتنه ها و جلوگیری از سیل آفت ها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم، ملتی که در خط اسلام ناب محمدی (ص) و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خطر ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشند.

جمعبندی و نتیجه گیری

تأمین امنیت، از نظر اسلام و بر اساس قرآن کریم همواره به عنوان یکی از مهم ترین اصولی است که برای تعالی و رشد یک جامعه پذیرفته شده، بلکه وجود آن ضروری است. امنیت از منظر تفاسیر قرآن کریم، تنها یک امنیت منفعلانه نیست، بلکه شامل امنیت فعال نیز می شود؛ بدین معنی که موانعی که بر سر راه تامین امنیت در اسلام در بعد فرهنگی-اجتماعی وجود دارد، گاه تهدیدهایی بالفعل هستند و گاه بالقوه. از دیگر سوی، فرهنگ که روح حاکم بر جامعه و اجتماع است زمانی می تواند کارکرد صحیح خود را در جامعه داشته باشد که بر اساس مبانی و اصول امنیت پایه ریزی شده باشد.

امنیت نیز ابعاد متفاوتی دارد که تمامی آنها می توانند بر دو حوزه فرهنگ و اجتماع تاثیر گذار باشند.

در یادداشت حاضر، بعد فرهنگی-اجتماعی اندیشه امنیتی اسلام با تکیه بر تفاسیر منتخب با مبنای «زندگی اجتماعی انسان» مورد بررسی قرار گرفته است. تلاش بر آن بوده است که از این مبانی، اصول، مؤلفه و شاخص های مرتبط با موضوع استخراج گردد. در یادداشت حاضر به بررسی مبنای «زندگی اجتماعی انسان» پرداخته شده و از این میان به اصل «استقلال فرهنگی-اجتماعی» اشاره شده است. از این اصل مولفه های «استقلال طلبی و اجتناب از وابستگی» و «عزت طلبی و ذلت گریزی» استخراج شده است. بر اساس این مؤلفه ها به ترتیب شاخص های «پرهیز از استبداد و اجبار»، «ظلم ستیزی»، «نهی از اطاعت طاغوت»، «عزتمندی فرهنگی-اجتماعی در برابر دشمنان» و «عزتمندی سیاسی در برابر دشمنان» حاصل شده است. امید است که با مدنظر قرار دادن این اصل و به تبع مؤلفه و شاخص های آن، بتوان بعد فرهنگی-اجتماعی کشور را از آسیب های بالقوه و بالفعل دشمنان ایمن ساخت.

بسیاری از آموزه‏ها و تعالیم اسلامی به صورت مستقیم غیرمستقیم با مسأله مهم «امنیت‏» در ارتباط است. روشن شد که اصل «استقلال فرهنگی-اجتماعی» که خود از مبنای «زندگی اجتماعی انسان» نشأت گرفته است، مؤلفه هایی دارد با عنوان «استقلال طلبی و اجتناب از وابستگی» و «عزت طلبی و ذلت گریزی». خداوند در یکی از مهم ترین آیات قرآن کریم که با عنوان «قاعده نفی سبیل» شناخته می شود، استقلال جامعه ایمانی را در برابر دشمنان امری ضروری دانسته و هر گونه ارتباطی که به این استقلال بخواهد ضرر وارد سازد، ممنوع ساخته است. علاوه بر این، آیات دیگری نیز به این مسأله اشاره دارد که ذکر آنها گذشت. همچنین از منظر قرآن کریم این دو مولفه می تواند در ضمن شاخص هایی چند تجلی پیدا کند که به ترتیب عبارتند از: «پرهیز از استبداد و اجبار» و «ظلم ستیزی».

آحاد جامعه اسلام و همچنین متولیان تامین امنیت در جامعه به ویژه در بعد فرهنگی-اجتماعی باید به این موارد توجه ویژه ای داشته باشند و با آگاه سازی مردم و نصب العین خود قرار دادن این موارد، از هرگونه اقدامی که موجب وابستگی جامعه اسلامی به دشمنان می شود (در هر حوزه ای به ویژه حوزه فرهنگ) جلوگیری کنند.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. نهج البلاغة
  3. طباطبایی، سید محمد حسین، (۱۳۷۴) المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
  4. طیب، سید عبدالحسین، (۱۳۷۸) اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام.
  5. مطهری، مرتضی، (۱۳۸۱) مجموعه آثار تهران، صدرا.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴) تفسیر نمونه تهران، دارالکتب الإسلامیة.
  7. -منصوری لاریجانی، اسماعیل ،(۱۳۷۷) سیری در اندیشه دفاعی حضرت امام خمینی (ره)، تهران، نشر حفظ و آثار دفاع مقدس.
  8. میبدی، ابوالفضل، (۱۳۷۱) کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران، امیرکبیر.
  9. وکیلیان، منوچهر، (۱۳۶۲) امام و جنگ و شهادت، تهران، یاسر.
  10. و...

 

کلید واژه ها: استقلال فرهنگی - اجتماعی عدم وابستگی اندیشه امنیتی اسلام قاعده نفی سبیل عزتمداری


نظر شما :