سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)

مبانی انسان شناسی بعد فقهی- حقوقی اندیشه امنیتی امام خمینی (ره)؛(۱۳)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
تعداد بازدید:۷۸
مبانی انسان شناسی بعد فقهی- حقوقی اندیشه امنیتی امام خمینی (ره)؛(۱۳)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و محمدرضا رضائیان کوچی
با همکاری آقای حمید صادقی

مقدمه

برای شناخت دقیقتر انسان از منظر امام باید بدانیم آیا حضرت امام خمینی (ره) انسان را موجودی ایستا یا موجودی پویا و کمال‌جو می‌پندارد؟ به گفته فلاسفه تا انسان خود را نشناسد، نمی‌تواند محیطش را بشناسد. نگاهی به اندیشه فلاسفه بزرگ نشانه ارتباط عمیق میان نوع نگاهشان به انسان و ذات او با نگاهشان به سیاست و نهادهای امنیتی است. از نگاه امام «هر اصلاحی نقطه اولش خود انسان است» (امام خمینی، ۱۳۸۴، ج ۵: ۲۸۲). «ما یک چیزی از انسان می‌بینیم عبارت است از همین چیزی که هست، یک حیوانی است، این‌که هست حیوانی است، غیر از حیوان نیست» (امام خمینی، ۱۳۸۱: ۶۶). اما درعین‌حال انسان به لحاظ برخورداری از استعدادها، قابلیت‌ها و ویژگی‌های خاص نظیر عقل، اراده، آگاهی، مسئولیت و غیره از جانداران متمایز است. از دیدگاه امام چنین برمی‌آید که انسان دارای ماهیتی ویژه و پیچیده است. امام خمینی (ره) به‌عنوان یک فیلسوف اسلامی معتقد است «خداوند تعالی با وحی به انبیاء بزرگ می‌خواسته‌اند که مردم را، همه بشر را هدایت کنند و آدم بسازند، آدم با همه ابعادی که دارد» (امام خمینی، ۱۳۸۴، ج ۶: ۱۶۳). از منظر امام خمینی (ره) همواره میان فرد و جامعه تعامل برقرار است. ایشان شکل‌گیری و رشد اجتماعی و فردی رفتارهای انسانی را در ارتباط متقابل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی بیان می‌کنند. این در حالی است که مارکسیست‌ها بر تأثیر جامعه‌شناختی تأکید می‌ورزند و لیبرالیست‌ها بر بعد روان‌شناختی انگشت می‌گذارند (دوورژه ،۱۳۷۹ :۱۱۸). انسان به‌عنوان بخشی از آفرینش الهی از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است. اما انسان اساساً چه موجودی است و از چه مراتب و ابعادی برخوردار است و آیا در حیات هستی از سایر موجودات متمایز است؟ در این رابطه چگونگی ابعاد و مراتب تمایز انسان از دیگر موجودات در دیدگاه امام خمینی (ره) قابل‌توجه است.

بدنه اصلی

بر مبنای اندیشه امنیتی امام، جبر بر انسان احاطه ندارد. ایشان معتقد است «انسان محدود نیست. در طرف کمال به آنجا می‌رسد که یدالله می‌شود. عین‌الله می‌شود. غیر محدود است و در طرف نقض هم در طرف شقاوت هم غیر محدود است. انسان موجودی است که در ابتدا مثل سایر حیوانات اگر رشد بکند موجود روحانی می‌شود که بالاتر از ملائکه الله می‌شود و اگر از طرف فساد برود یک موجود است که از همه موجودات پست‌تر است» (امام خمینی، ۱۳۸۴، ج ۲: ۲۳۱). امام خمینی (ره) در خصوص انسان معتقدند «انسان را به همه ابعادی که برای او هست، انسان خود عبارت است از این صورت ظاهر که می‌خورد و می‌آشامد و -عرض می‌کنم که- سایر کارهایی که سایر حیوانات هم انجام می‌دهند، این‌قدر نیست. با سایر حیوانات فرق دارد. این مقادیری که می‌بینید که انسان در عالم طبیعت زندگانی می‌کند سایر حیوانات هم، سایر موجودات طبیعی هم -همه در این عالم طبیعت، آن‌هایی که زندگی حیوانی دارند، زندگی حیوانی می‌کند و با انسان مشترک‌اند..» (همان:۱۵۳).

«انسان دو جنبه دارد؛ جنبه معنوی و جنبه ظاهری. جنبه ظاهری همین دنیا و همین مادیات که مشهود است و جنبه معنوی جنبه دیگری است که ماوراء این عالم است، در انسان است اما انسان مجموعه همه عالم است. یگانه خدای تبارک‌وتعالی دو نسخه موجود فرموده‌اند، یک نسخه تمام عالم و یک نسخه کوچک این انسان است، انسان عصاره همه موجودات عالم است، یعنی در انسان همه‌چیز است» (امام خمینی، ۱۳۶۳ :۳۱۵). بدین‌سان انسان از نظرگاه امام برخلاف فلسفه غرب یک‌بعدی (مادی) نیست بلکه موجود دوبعدی است که عدم توجه به هر یک از ابعادش گمراه‌کننده است. هر حکومتی نیز وظیفه تأمین هر دو جنبه مادی و معنوی را دارد. انسان همان چیزی نیست که می‌نمایاند بلکه موجودی است که به غیر از ظاهر از باطن معنوی برخوردار است و وظیفه انبیا نیز توجه به هر دو بعد بوده است.

انسان چون ظواهر را می‌شناسد و عالم دارای غیب و شهادت است و انسان چون توان ادراک بعضی امور را ندارد، آن‌ها غیب هستند و لذا خداوند انبیا را برای تعلیم آنچه که انسان نمی‌تواند آن‌ها را درک کند مبعوث کرده تا کتاب و حکم را تعلیم کنند و آنچه را که انسان نمی‌داند و نمی‌تواند ادراک کند به او آموزش دهند. ازجمله ویژگی‌های انسان در بعد شناخت این است که هیچ مطلبی را بدون دلیل نمی‌پذیرد. «انسان موجودی است که اگر بخواهد با حقایق آشنایی پیدا کند باید با استدلال آن را بپذیرد و برای آن اقامه استدلال کند، در غیر این صورت از فطرت انسانی خارج است» (امام خمینی، ۱۳۸۴، ج ۱۳: ۲۸۸). «شناخت انسان خودش را و شناخت اوصافی که در انسان هست و غرایزی که در انسان هست از اموری است که یا محال است یا نظری محال‌الأمر. انسان از باب این‌که حب نفس دارد و هرچه را می‌خواهد برای خودش می‌خواهد برای خاطر این حب نفس شدید از بسیاری از امور غافل است یعنی با این حب نفس نمی‌تواند خودش را آزاد بشناسد» (همان: ۱۵). انسان اگر بخواهد شناخت صحیح را پیدا کند به تربیت احتیاج دارد که در مرحله اول با حب‌الذات و خودخواهی و منیت مبارزه کند و از خودخواهی آزاد شود و با آزادی از خود به مقام فنا و توحید نائل شود.

از نظر امام انسان جنبه‌های مختلف، ابعاد مختلف، شئون مختلف دارد. همچنین «در میان همه موجوداتی که در این طبیعت موجود هستند انسان اختصاصاتی دارد که سایر موجودات ندارند؛ انسان یک‌مرتبه باطن، یک‌مرتبه عقلیت، یک‌مرتبه بالاتر از مرتبه عقل در انسان بالقوه هست، از اول در سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت سیر می‌کند تا برسد به آنجا که وهم ماها نمی‌تواند برسد» (امام خمینی، ۱۳۸۴، ج ۲ :۲۳۱). مهم‌ترین ویژگی انسان را از دیدگاه امام که بر اندیشه وی تأثیر شگرفی دارد کمال‌جویی است. «هر انسانی بلکه هر موجودی بالفطره عاشق کمال است و متنفر از نقص. شما اگر علم می‌جویید، چون کمال است می‌جویید و ازاین‌جهت ممکن نیست که فطرت شما به هر علم که دست یابد به آن قانع شود؛ اگر توجه کند که مراتب بالاتری است در این علم، بالفطره آن را می‌جوید و می‌خواهد و از این علم که دارد به‌واسطه محدودیت و نقصش متنفر است و آنچه به آن دل‌باخته حیث کمال آن است» (همان). برخلاف نظام طبقاتی افلاطون و نظام کاستی یا وارنا در هندوئیسم است که بر اساس آن‌ها انسان‌ها با توجه به گوهر درونی یا سرشت به‌طور جبری در طبقه یا وارنای خاص قرار می‌گیرند (عنایت ،۱۳۷۷: ۵۵)، انسان در قرائت امام خمینی (ره) موجودی است پویا، دینامیک و کمال‌جو که به‌طور فطری عشق به کمال دارد. امام خمینی (ره) علی‌رغم دیدگاه‌های تک بعدی مثل بودائیسم، لیبرالیسم و مارکسیست که برخی به بعد روحی و معنوی و بعضی دیگر به بعد مادی و دنیایی متولد شده‌اند (هربرت ،۱۳۸۱: ۷)، برخلاف نظر بعضی اندیشه‌ورزان و فیلسوفان که انسان را بدسرشت و جنگجو یا خوش‌ذات و صلح‌جو تفسیر و تأویل کرده‌اند و بر همین مبنا مهندسی سیاسی و اجتماعی برای جوامع بشری ارائه داده‌اند (صلاحی ،۱۳۸۱ :۴۰)؛ در قرائت امام خمینی (ره) انسان موجودی است بالقوه تربیت‌پذیر، تأثیرپذیر، تأثیرگذار، عاقل و خردمند و آزاد و مختار که بر اساس اصل آزادی و اختیار سرنوشت خویش را ورق می‌زند نگاهشان معطوف به ابعاد گوناگون انسان است.

اصول حاکم بر مبانی انسان‌شناسی اندیشه امنیتی امام خمینی (ره)، اصل تکلیف مداری و اصل قانون مداری می‌باشد. در رابطه با اصل تکلیف مداری در اندیشه امنیتی امام خمینی (ره) می‌توان گفت از نظر ایشان برای انسان موحد و خداپرست، اصل عمل به تکلیف در تصمیم‌گیری‌ها نقش کلیدی ایفا می‌کند و اشتغال خاطر اساسی او این است که تکلیف خود را شناسایی و باانگیزه ناب الهی به آن اقدام کند. به‌بیان‌دیگر برای خدا قیام کند و با قصد و انگیزه الهی به انجام تکلیف بپردازد آنچه که برای او اهمیت دارد و کانون توجه او را تشکیل می‌دهد حق بودن است. می‌توان گفت اندیشه امام خمینی (ره) حول محور تکلیف مداری الهی می‌چرخد. این تکلیف مداری در عمل و رفتار سیاسی-امنیتی ایشان به‌خوبی آشکار می‌باشد. از نگاه امام خمینی (ره) انسان دارای استعداد تکلیف پذیری است. در رابطه با قانون مداری در اندیشه امنیتی امام خمینی (ره) می‌توان گفت از نگاه امام خمینی (ره) قانون بر جامعه حاکم است. ازاین‌جهت امام خمینی (ره) لذا حضرت امام حاکمیت اصلی را از آن خدا اما در قالب قانون عملی می‌دانند. در رابطه با اصل قانون محوری، مؤلفه‌ها و شاخص‌های برابری در مقابل قانون (نفی تبعیض در برابر قوانین، تمکین عمومی قانون) و التزام به قانون (آگاهی به قانون، اجرای قانون توسط مراجع قانونی و نفی خودسری قضایی و مداخلات فردی در اجرای قوانین) قابل‌بیان است. در این خصوص در اندیشه امنیتی امام خمینی (ره) پیامدهای عدم التزام به قانونمندی، توسعه اندیشه خودکامگی و دیکتاتوری، عدم وفاق جمعی و عدم توسعه کشور می‌باشد. در رابطه با اصل تکلیف محوری، مؤلفه‌ها و شاخص‌های حق‌مداری (اطاعت و اجرای فرمان الهی، پایبندی به تکلیف شرعی، برخورداری یکسان از حقوق و تکالیف) و ایستادگی و مبارزه علیه جور و فساد (سازش‌ناپذیری با طاغوت، دقت نظر در مواجهه با جور، تبعیت از رویه عملی نبی اکرم (ص)) قابل‌بیان است.

جمع بندی:

در دیدگاه امام انسان از طبیعت تا ماوراء طبیعت مراتب دارد. با توجه به دستورات قرآنی هم بایستی به امور طبیعی، امور اجتماعی، امور سیاسی و هم امور معنوی و باطنی انسان توجه نمود. به نظر ایشان هر دو بعد از اهمیت و اولویت برخوردار هستند و غفلت کردن از امور اجتماعی و امنیتی درواقع غفلت از اسلام بوده است. امام خمینی (ره) برخلافدیدگاه‌های تک پرتوی مثل بودائیسم، لیبرالیسم و مارکسیست که برخی به بعد روحی و معنوی و بعضی دیگر به بعد مادی و دنیایی متولد شده‌اند، نگاهشان معطوف به ابعاد گوناگون انسان است. در قرائت امام خمینی (ره) انسان موجودی است بالقوه تربیت‌پذیر، تأثیرپذیر، تأثیرگذار، عاقل و خردمند و آزاد و مختار که بر اساس اصل آزادی و اختیار سرنوشت خویش را ورق می‌زند و هیچ عاملی را در پیمودن و انتخاب راه سعادت یا شقاوت مؤثرتر و تعیین‌کننده‌تر از اراده انسان نمی‌داند و عواملی چون وراثت و محیط را عوامل تأثیرگذار فرعی معرفی می‌کنند.

منابع

  1. امام خمینی (ره)، روح‌الله، صحیفه نور، تهران، موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی (ره )،۱۳۸۴.
  2. امام خمینی (ره)، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهیه و تنظیم علی‌اصغر ربانی خلخالی، تهران، پیام آزادی، ،۱۳۸۱.
  3. امام خمینی (ره)، روح‌الله، در جستجوی راه از کلام امام، تهران، دفتر بیست و دوم، سلطنت و تاریخ ایران، تهران، امیرکبیر، چ اول، ۱۳۶۳.
  4. دوورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹.
  5. صلاحی، ملک یحیی، اندیشه‌های سیاسی غرب، اداره کل امور دانشجویان شاهد و ایثارگر، اسفند ۱۳۸۱.
  6. عنایت، حمید، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، تهران، انتشارات زمستان، ۱۳۷۷.
  7. هربرت، مارکوز، انسان تک پرتوی، ترجمه محسن سویدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۲. ‌‌

کلید واژه ها: انسان شناسی دو بعدی بودن انسان معنویت گرایی تکلیف گرایی خردگرایی


نظر شما :