درآمدی بر اندیشه دفاعی- امنیتی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران(۳۲)

عناصر و عوامل شکل دهنده اندیشه؛

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
۱۲ تیر ۱۴۰۰ | ۱۶:۴۲ یادداشت های علمی
تعداد بازدید:۸۷۲
عناصر و عوامل شکل دهنده اندیشه؛

درآمدی بر اندیشه دفاعی- امنیتی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران (۳۲)

سرتی پ۲ پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی

عناصر و عوامل شکل دهنده اندیشه؛

اسلام به عنوان دینی جامع و همه جانبه نگر همواره سعادت و پیشرفت همه جانبه تمامی جوامع بشری و به ویژه مسلمانان را در نظر داشته است.

یکی از موضوعات محوری و در واقع از تأکیدات مهم دین اسلام، آموزه های دینی، سنت نبوی، سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)، اندیشه امامین انقلاب اسلامی، اندیشیدن، تفکر و تعقل است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با اهمیت اندیشه و تفکر می فرمایند:

«فرموده‌اند بزرگترین عبادت، تفکر است؛ تفکر در آفرینش، تفکر در وظائف انسان، تفکر در زندگی دنیا، تفکر درباره‌ی آخرت، تفکر در اوضاع سیاسی عالم، تفکر در مسائل اصولی و اساسی زندگی بشر. ما تحول در علم و پیشرفت در علم داریم، پیشرفت در فکر هم باید پیدا کنیم. اندیشه و تفکر است که خط و جهت و سمت تلاشهای علمی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع را ترسیم میکند. این هم مراقبت دوم .»(۱۲/۰۷/۱۳۹۱)

عناصر و عوامل متعددی زمینه ساز شکل دهنده اندیشه هستند که از مهم ترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. اعتقادات

اعتقادات به عناون یکی از مهم ترین عناصر و عوامل زمینه ساز تشکیل دهنده اندیشه مورد توجه امام خامنه ای (مدظله العالی) بوده است. معظم له در رابطه با اهمیت اعتقادات می فرمایند:

«عمل هم تابع اعتقاد است. انسان باید به چیزی معتقد باشد.» (بیاتات رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی)، ۷۸/۱۰/۱۴)

  1. باور

باور یکی از مهم ترین عناصر و عوامل زمینه ساز تشکیل دهنده اندیشه است که امام خامنه ای (مدظله العالی) به آن توجه ویژه داشته اند. معظم له در رابطه با باور و ارزش و جایگاه آن می فرمایند:

«باید جوان را به هویّت ملّی و باورهای ملّی خودش پایبند کرد؛ طوری که افتخار کند که ایرانی است و افتخار هم دارد.» (بیاتات رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی)، ۸۵/۰۷/۱۳)

  1. بینش

در حوزه ادراک، علم و شناخت دخیل است که به «بینش» تعبیر می شود و در اراده، میل، رغبت و انگیزش نقش دارد که به «گرایش» تعریف می شود. این دو عامل اساسی، یعنی «بینش» و «گرایش» موجب پیدایش «کنش» یعنی رفتار می شود.

  1. گرایش

در اراده، میل، رغبت و انگیزش نقش دارد که به «گرایش» تعریف می شود.

  1. کنش (عملکرد و رفتار)

مجموع دو عامل اساسی «بینش» و «گرایش» موجب پیدایش «کنش» یعنی رفتار می شود.

عنصر اساسی اراده و اختیار، بینش ها (= شناخت ها) و گرایش ها (= عواطف) هستند. هیچ کار ارادی و اختیاری بدون شناخت و میل تحقق نمی پذیرد. بنابراین، لازمه انجام هر رفتاری این است که انسان آن را بشناسد و سپس، میل و رغبت برای بروز و ظهور آن داشته باشد. عاطفه شرط تحقق و فعلیّت یافتن بینش و شناخت است و یکی از محرک های مهم و اساسی رفتار به شمار می آید.(جلالی، حسین، درآمدی بر بحث «بینش»، «گرایش»، «کنش» و آثار متقابل آنها، معرفت، ۱۳۸۰، شماره ۵۰)

زیرساخت های بنیادین اندیشه عبارتند از:

  1. هستی شناسی

هستی شناسی و معرفت شناسی همتراز با یکدیگر هستند. معرفت بیشترین اثر خود را از هستی می گیرد.

از جمله محورهایی که می توان در مورد هستی بررسی کرد موارد زیر است:

  • حقیقت هستی کیست؟
  • گستره هستی تا کجا امتداد دارد؟
  • هستی از کجا آمده و به کجا می رود؟
  • آیا نظام هستی برترین نظام است یا آمیخته با شر است؟
  • هدف از آفرینش هستی چیست؟
  • آیا بر هستی قانون حاکم است؟
  • پایداری و بقای هستی چگونه است؟
  • رابطه انسان با کلیت و اجزای هستی چگونه است؟ (کاظمی، فاطمه، اندیشه اجتماعی امام خمینی، حضور، ش ۷۳، ص ۱۱۱)
  1. معرفت شناسی

شناخت و معرفت از برخورد انسان و محیط حاصل می شود و چگونگی شناخت هر کس در هر مورد بسته به چگونگی برخورد او با جهان هستی و بر اساس دیدگاه هستی شناختی او استوار است و هر کس به تناسب اعتقاد خود، یعنی برخوردی که با جهان هستی دارد به درجه ای از شناخت نائل می شود و برای سنجش شناخت از میزان یا ملاکی استفاده می کند تا شناخت او با واقعیت یا نظام هستی تطابق پیدا کند و از آنجا که علم به بخشی از شناخت یا معرفت و دانسته های انسان مربوط می شود و بخشی از جهان هستی یا واقعیت را تشریح می کند بنابراین با روش های خاصی، شناخت علمی به دست می آید. لذا هر کسی که روش های علمی را به کار بندد به شناخت و معرفت دست می یابد.(همان)

  1. جهان بینی

نوع تفکر و برداشتی که یک مکتب و دین نسبت به جهان و هستی عرضه داشته و در واقع تکیه گاه فکری همان مکتب حساب می شود، جهان بینی نامیده می شود. از کلمه جهان بینی که ماده دیدن در آن به کار رفته است نباید به اشتباه بیفتیم و جهان بینی را به معنی جهان احساسی تلقی کنیم.

جهان بینی به معنای جهان شناسی است و به مسئله معروف شناخت مربوط می شود. شناخت از مختصات انسان است، بر خلاف احساس که از مشترکات انسان و سایر جانداران است. لهذا جهان شناسی نیز از مختصات انسان است و به نیروی تفکر وتعقل او بستگی دارد.

بسیاری از حیوانات از نظر جهان احساسی از انسان پیشرفته ترند، یا از نظر اینکه مجهز به بعضی حواسند که انسان فاقد آن حس است آنچنان که گفته می شود برخی پرندگان از نوعی حس رادار برخوردارند و یا در حواس مشترک با انسان از انسان بسی حساسترند. آنچنان که در باصره عقاب، شامه سگ یا مورچه و سامعه موش گفته می شود.

برتری انسان از سایر موجودات، در شناخت جهان یعنی نوعی بینش عمیق درباره جهان است.

حیوان فقط جهان را احساس می‏کند، اما انسان علاوه بر آن، جهان را تفسیر می‏کند.

یک مسلک و یک فلسفه زندگی خواه ناخواه بر نوعی اعتقاد و بینش و ارزیابی درباره هستی و بر یک نوع تفسیر و تحلیل از جهان مبتنی است.

نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی عرضه می‏دارد، زیرساز و تکیه‏گاه فکری آن مکتب به شمار می‏رود. این زیرساز و تکیه‏گاه اصطلاحاً «جهان‏بینی» نامیده می‏شود.

همه دینها و آیینها و همه مکتبها و فلسفه‏های اجتماعی متکی بر نوعی جهان‏بینی بوده است. هدفهایی که یک مکتب عرضه می‏دارد و به تعقیب آنها دعوت می‏کند و راه و روش‏هایی که تعیین می‏کند و باید و نبایدهایی که انشاء می‏کند و مسئولیتهایی که به وجود می‏آورد، همه به منزله نتایج لازم و ضروری جهان‏بینی‏ای است که عرضه داشته است.

جهان‏بینی یا جهان‏شناسی، به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان، به طور کلی سه‏گونه است یعنی از سه منبع ممکن است الهام شود: علم، فلسفه، دین. پس جهان‏بینی سه‏گونه است: علمی، فلسفی، مذهبی (مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهری، ج ‏۲، از ص ۷۸ تا ۸۰)

  1. انسان شناسی

هر منظومه معرفتی را که به بررسی انسان یا بعد یا ابعادی از وجود او، یا گروه و قشر خاصی از انسان ها می پردازد می توان انسان شناسی نامید.

انسان شناسی مصطلح در غرب که به عنوان یک شاخه علمی جدید مورد توجه است با آنچه که در فرهنگ دینی به عنوان شناخت انسان مطرح می شود متفاوت است. انسان شناسی فرهنگ دینی محدودتر از انسان شناسی علمی است و به عنوان زیر مجموعه ای از انسان شناسی علمی مشهور تلقی می شود. از این انسان شناسی در متون دینی به معرفت نفس یا خودشناسی تعبیر می شود و در آن، انسان از این جهت مورد بحث و توجه قرار می گیرد که موجودی کمال پذیر است و هدفی والا و متعالی برای او تعریف شده است و این انسان می تواند با تأمل در وجود خود و یافتن عواملی که در فطرتش برای وصول به آن هدف اصلی قرار داده شده است و توجه به کشش هایی که در درونش نسبت به آرمان های بلند انسانی وجود دارد، در جهت رسیدن به اهداف والای انسانی و کمال و سعادت حقیقی اش گام بردارد.(مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ۱۳۷۷، ص ۴ و ۵)

  1. غایت شناسی

نظریه ای را غایت شناسانه [یا غایت انگارانه] می خوانند که برای موجودی، مقصود (غایت) یا هدفی عالی یا طبیعی قائل شود. به نظریاتی که جامعه ی بشری را دارای هدفی عالی می دانند، هدفی که ما آدمیان همّ خود را معطوف بدان می داریم یا باید معطوف بدان داریم، نظریات غایت شناسانه گفته می شود. (پایک، جان، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ی سیاسی، مترجمان: سید محمدعلی تقوی- محمدجواد رنجکش، تهران: مرکز، چاپ اول ،۱۳۹۱)

  1. و...

در یک جمع بندی کلی می توان گفت اندیشه به عنوان یکی از محوری ترین موضوعات از منظر دین اسلام، آموزه های دینی، اندیشه امامین انقلاب و… است.

باور، اعتقادات، بینش (شناخت)، گرایش (عواطف)، کنش (عملکرد و رفتار)، هستی شناسی، معرفت شناس، جهان بینی، انسان شناسی، غایت شناسی و… از مهم ترین عناصر و عوامل شکل دهنده اندیشه محسوب می شوند.

اهم منابع و مراجع:

  1. قرآن مجید؛
  2. نهج البلاغه؛
  3. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی)
  4. پایک، جان، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ی سیاسی، مترجمان: سید محمدعلی تقوی- محمدجواد رنجکش، تهران: مرکز، چاپ اول ،۱۳۹۱
  5. جلالی، حسین، درآمدی بر بحث «بینش»، «گرایش»، «کنش» و آثار متقابل آنها، معرفت، ۱۳۸۰، شماره ۵۰
  6. کاظمی، فاطمه، اندیشه اجتماعی امام خمینی، حضور، ش ۷۳
  7. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ۱۳۷۷
  8. مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهری، ج ‏۲
  9. و... ‌‌‌‌‌

کلید واژه ها: اندیشه عناصر و عوامل شکل دهنده هستی شناسی معرفت شناسی جهان بینی انسان شناسی غایت شناسی


نظر شما :